loading...
تفریحی ترو | آموزش | تفریحی | عکس | آهنگ پیشواز | اس ام اس
آخرین ارسال های انجمن
محمد جواد پاپی بازدید : 356 چهارشنبه 17 اسفند 1390 نظرات (0)

سخنران معروفي در يك جلسه ي سخنراني يك اسكناس باارزش از جيبش درآورد و پرسيد: چه کسي مايل است اين اسكناس را داشته باشد؟ دست همه ي حاضرين بالا رفت. او گفت: بسيار خوب من اين اسكناس را به يكي از شما خواهم داد ولي قبل از آن ميخواهم کاري بكنم و سپس در مقابل نگاههاي متعجب اسكناس را مچاله کرد و پرسيد: چه کسي مايل است هنوز اين اسكناس را داشته باشد؟ و باز دست همه ي حاضرين بالا رفت. بار ديگر اسكناس مچاله شده را به زمين انداخت و چند بارآن را لگدمال کرد و با کفش خود آن را روي زمين کشيد. بعد اسكناس را برداشت و سوال را دوباره تكرار کرد و باز هم دست همه ي حاضرين بالا رفت. سخنران گفت:دوستان من؛ با اين بلاهايي که من سر اين اسكناس آوردم از ارزش آن چيزي کم نشد و همه ي شما خواهان آن هستيد...در زندگي واقعي هم همينطور است؛ ما در بسياري موارد با تصميماتي که ميگيريم يا با مشكلاتي که روبرو ميشويم ؛ خاك آلود ميشويم...خم ميشويم...مچاله ميشويم و احساس ميكنيم پشيزي ارزش نداريم ولي اين گونه نيست و صرف نظر از اين که چه بلاهايي سرمان آمده باشد هرگز ارزش خود را از دست نميدهيم و هنوزهم براي افرادي که دوستمان دارند آدم باارزشي هستيم...!

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    سرعت بارگذاری سایت چگونه است؟!
    آیا در اینترنت به دنبال مطالب درسی هستید؟!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 435
  • کل نظرات : 223
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1478
  • آی پی امروز : 159
  • آی پی دیروز : 192
  • بازدید امروز : 1,436
  • باردید دیروز : 825
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 6,801
  • بازدید ماه : 16,894
  • بازدید سال : 91,884
  • بازدید کلی : 1,212,533